English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3286 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
backwash U اضطراب یااشفتگی بعداز انجام عملی عواقب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
registering U انجام عملی به یک محرک
register U انجام عملی به یک محرک
registers U انجام عملی به یک محرک
verb U دستورالعمل انجام عملی
verbs U دستورالعمل انجام عملی
stop U انجام ندادن عملی
stopped U انجام ندادن عملی
stopping U انجام ندادن عملی
stops U انجام ندادن عملی
waste instruction U دستوری که عملی انجام نمیدهد.
interrupts U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
pop U بسرعت عملی انجام دادن
popped U بسرعت عملی انجام دادن
interrupt U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
pops U بسرعت عملی انجام دادن
interrupting U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
avalanche U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
avalanches U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
circuit U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
neurotic anxiety U اضطراب روان رنجوری اضطراب نوروتیک
concerted action U عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
operation U بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
operates U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operated U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
threshholds U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
operate U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
thresholds U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
op code U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
threshold U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
connective U نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
instruction U کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instructions U کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
Boolean connective U حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
steady state U مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
go to sleep U اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
dynamically U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
consequences U عواقب
sequela U عواقب
complication U عواقب
complications U عواقب
aftermath U عواقب بعدی
completes U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
To accpt the consequences . to face the music . U پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
posterior U بعداز
behind U بعداز دیرتراز
behinds U بعداز دیرتراز
post meridiem U بعداز فهر
postmeridiem U بعداز فهر
morning call U دیدنی بعداز فهر
post hostilities U بعداز خاتمه مخاصمات
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
lie in state <idiom> U بعداز مرگ دیدن جسد
fizzle out <idiom> U خراب شدن بعداز شروع خوبی
the next process is weaving U عمل یا مرحله بعداز بافتن است
lying in U دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
make up <idiom> U دوباره دوست شدن بعداز مشاجره ودعوا
pick-me-up <idiom> U بعداز ضعف وخستگی غذا ونوشیدنی خوردن دوباره زنده شدن
retard U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
worriment U اضطراب
discomposure U اضطراب
worries U اضطراب
unreest U اضطراب
anxieties U اضطراب
anxiety U اضطراب
disquietness U اضطراب
disquietude U اضطراب
fury U اضطراب
anxiousness U اضطراب
commotion U اضطراب
feeze U اضطراب
anguish U اضطراب
uneasiness U اضطراب
worry U اضطراب
real anxiety U اضطراب واقعی
primary anxiety U اضطراب نخستین
have butterflies in one's stomach U اضطراب داشتن
an anxious time U مرحله پر اضطراب
separation anxiety U اضطراب جدایی
agonist U دچار اضطراب
objective anxiety U اضطراب عینی
anxiety U دل واپسی اضطراب
unrest U اشفتگی اضطراب
kiaugh U اضطراب ناراحتی
inquietude U اضطراب تشویش
test anxiety U اضطراب امتحان
hurly U غوغا اضطراب
future shock U اضطراب دگرگونی
free floating anxiety U اضطراب فراگیر
examination anxiety U اضطراب امتحان
existential anxiety U اضطراب وجودی
anxieties U دل واپسی اضطراب
ferments U خروش اضطراب
anxiety attack U حمله اضطراب
basic anxiety U اضطراب بنیادی
antianxiety drugs U داروهای ضد اضطراب
castration anxiety U اضطراب اختگی
ferment U خروش اضطراب
fermenting U خروش اضطراب
pertubative U اضطراب اور
over anxiety U اشفتگی اضطراب
pang U اضطراب سخت وناگهانی
pangs U اضطراب سخت وناگهانی
panicking U اضطراب و ترس ناگهانی
generalized anxiety disorder U اختلال اضطراب فراگیر
perturation U براشفتگی تشویش اضطراب
panic U اضطراب و ترس ناگهانی
panicked U اضطراب و ترس ناگهانی
manifest anxiety scale U مقیاس اضطراب اشکار
perturbable U براشفتنی اضطراب پذیر
vehicle mass ratio U نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
pother U امد ورفت ه حالت اضطراب
taylor manifest anxiety scale U مقیاس اضطراب اشکار تیلور
upset _ U واژگونی واژگون سازی اشفتگی اضطراب
furore U هیجان واضطراب مسری اضطراب عمومی
new deal U برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
hypochondria U اضطراب واندیشه بیهوده راجع بسلامتی خود
hypochondriasis U اضطراب واندیشه بیهودی راجع بسلامتی خود
like a duck takes the water [Idiom] U کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse U کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automating U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failures U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
appropriate [for an occasion] <adj.> U عملی
objective U عملی
objectives U عملی
practicable U عملی
pracitcable U عملی
practic U عملی
operative U عملی
proper <adj.> U عملی
performable U عملی
functional <adj.> U عملی
workable U عملی
pragmatics U عملی
convenient <adj.> U عملی
operatives U عملی
executable <adj.> U عملی
pragmatic U عملی
possible [doable, feasible] <adj.> U عملی
manageable <adj.> U عملی
makeable <adj.> U عملی
makable [spv. makeable] <adj.> U عملی
operable U عملی
feasible <adj.> U عملی
doable <adj.> U عملی
contrivable <adj.> U عملی
practicable <adj.> U عملی
factually U عملی
ex post U عملی
achievable <adj.> U عملی
factual U عملی
makable <adj.> U عملی
feasible U عملی
workable <adj.> U عملی
handy <adj.> U عملی
practical <adj.> U عملی
empirical U عملی
applied U عملی
practicals U عملی
de facto U عملی
utilitarian [useful] <adj.> U عملی
down to earth U عملی
applicative U عملی
suitable <adj.> U عملی
experimental U عملی
operational U عملی
purposive <adj.> U عملی
down-to-earth U عملی
applicatory <adj.> U عملی
purposeful <adj.> U عملی
business like U عملی
purpose-built <adj.> U عملی
useful <adj.> U عملی
logical positivism U منطق عملی
inapplicability U عملی نبودن
availability U عملی بودن
compulsion U وسواس عملی
logical positivism U فلسفه عملی
Recent search history Forum search
1incentive
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
1confinement factor
2actus reus
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1روی پوسته تخم مرغ قدم برداشتن چه اصطلاحی در زبان انگلیسی دارد؟
1to take a spell at whell
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com